
دوره بازگشت سرمایه یا PP، مدت زمانی است که طول میکشد تا سرمایه اولیه یک پروژه از طریق جریانهای نقدی حاصل از فعالیتهای آن بازگردد.
دوره بازگشت سرمایه سه نوع اصلی دارد : دوره بازگشت سرمایه عادی و تنزیل شده و متحرک.
در این مطلب به طور جامع به بررسی هر سه نوع پرداخته ایم و فرمول محاسبه انواع دوره بازگشت سرمایه را در طرح توجیهی با ذکر مثال عددی بیان کرده ایم.
با ما تا انتهای این مطلب تخصصی و جامع همراه باشید.
✳️ سر فصل های این مقاله (0 تا 100 دوره بازگشت سرمایه)
✔️ دوره بازگشت سرمایه چیست و چه جایگاهی در طرح توجیهی دارد؟
✔️ انواع دوره بازگشت سرمایه و نقاط ضعف و قوت آنها
✔️ دوره بازگشت سرمایه عادی چیست و چه ضعف و قوتی دارد؟
✔️ دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده چیست و چه ضعف و قوتی دارد؟
✔️ دوره بازگشت سرمایه متحرک چیست و چه ضعف و قوتی دارد؟
✔️ فرمول محاسبه دوره بازگشت سرمایه عادی با مثال عددی
✔️ فرمول محاسبه دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده با مثال عددی
✔️ فرمول محاسبه دوره بازگشت سرمایه متحرک با مثال عددی
✔️ رابطه دوره بازگشت سرمایه و NPV
✔️ رابطه دوره بازگشت سرمایه و IRR
✔️ رابطه دوره بازگشت سرمایه و نقطه سربه سر
✔️ 0 تا 100 دوره بازگشت سرمایه و انواع آن و نقش آن در طرح توجیهی!

✳️ دوره بازگشت سرمایه چیست و چه جایگاهی در طرح توجیهی دارد؟
دوره بازگشت سرمایه یا همان Payback Period یکی از سادهترین و پرکاربردترین شاخصهای مالی برای ارزیابی پروژههاست که نشان میدهد سرمایهگذار چه مدت زمانی باید صبر کند تا سرمایه اولیهای که برای اجرای طرح صرف کرده است، از محل جریانهای نقدی ورودی (سود خالص یا درآمد عملیاتی) دوباره به او بازگردد.
به زبان سادهتر، این شاخص به سؤال «چقدر طول میکشد تا پولمان برگردد؟» پاسخ میدهد.
محاسبه آن نیز معمولاً با جمع کردن جریانهای نقدی سالانه انجام میشود تا جایی که کل سرمایه اولیه پوشش داده شود.
دوره بازگشت سرمایه در طرحهای توجیهی، بیشتر بهعنوان یک معیار اولیه و سریع برای نشان دادن جذابیت یا ریسک پروژه است.
سرمایهگذاران، بانکها یا حتی نهادهای تصمیمگیر در نگاه اول علاقه دارند بدانند سرمایهای که وارد پروژه میشود، چه زمانی قابل برگشت خواهد بود.
هرچه دوره بازگشت کوتاهتر باشد، یعنی ریسک کمتر است و سرمایه سریعتر آزاد میشود تا دوباره در جای دیگری به کار گرفته شود.
به همین دلیل، این شاخص بهویژه در پروژههایی با ریسک بالا یا در شرایط اقتصادی ناپایدار اهمیت ویژهای پیدا میکند.

✳️ انواع دوره بازگشت سرمایه و نقاط ضعف و قوت آنها:
دوره بازگشت سرمایه سه نوع اصلی دارد:
هر سه یک هدف مشترک دارند؛ اینکه نشان دهند چه زمانی اصل سرمایه برمیگردد، اما زاویه نگاه و دقتشان متفاوت است.
دوره بازگشت سرمایه عادی چیست و چه ضعف و قوتی دارد؟
در روش عادی یا ساده، محاسبه بسیار سرراست است: جریانهای نقدی سالانه را جمع میکنیم تا جایی که برابر با سرمایهگذاری اولیه شود.
اگر این زمان کوتاه باشد، یعنی سرمایه سریع برمیگردد و ریسک نقدینگی کمتر است.
مزیتش در سادگی و سرعت است، اما دو ضعف جدی دارد؛ اول اینکه ارزش زمانی پول را نادیده میگیرد و دوم اینکه درآمدهای بعد از بازگشت سرمایه را هم در محاسبه دخالت نمیدهد.
به همین دلیل، پروژهای که شاید فقط در کوتاهمدت درآمد داشته باشد، میتواند جذاب به نظر برسد.
ارزش زمانی پول را نادیده گرفتن یعنی مثلا 100 میلیارد تومان پولی که در سال اول دریافت میشود را برابر با 100 میلیارد تومانی میداند که پنج سال بعد به دست میآید، در حالی که در عمل ارزش این دو، برابر نیست.
همچنین، دوره بازگشت سرمایه عادی فقط به زمانی که اصل سرمایه برمیگردد توجه دارد و منافع پروژه پس از آن را در نظر نمیگیرد.
به همین خاطر، در طرحهای توجیهی حرفهای، دوره بازگشت سرمایه معمولاً در کنار شاخصهای کاملتر مانند NPV یا IRR ارائه میشود.
در ادامه مطلب درباره شاخص های IRR و NPV نیز صحبت خواهیم کرد.

دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده چیست و چه ضعف و قوتی دارد؟
دوره بازگشت سرمایه به روش تنزیلشده، نگاه دقیقتری دارد. در این روش، جریانهای نقدی آینده قبل از جمع شدن، با نرخ مشخصی (هزینه سرمایه یا نرخ بازده مورد انتظار) به ارزش امروز تبدیل میشوند.
این باعث میشود تصویر واقعیتری از بازگشت سرمایه به دست بیاید، چرا که 100 میلیارد تومان پولی امروز با 100 میلیارد تومان پول پنج سال بعد یکسان نیست.
مزیت اصلی این روش، دقت بیشتر و لحاظ کردن ریسک و هزینه فرصت است؛ اما همچنان مثل روش ساده، بعد از نقطه بازگشت سرمایه به منافع بلندمدت پروژه توجهی ندارد.
دوره بازگشت سرمایه متحرک چیست و چه ضعف و قوتی دارد؟
دوره بازگشت سرمایه متحرک از بقیه پویاتر است.
دوره بازگشت سرمایه متحرک معمولاً بر اساس جریانهای نقدی واقعی و بهروز پروژه محاسبه میشود، نه صرفاً پیشبینیهای اولیه یعنی هر سال یا هر دوره زمانی، دادههای جدید وارد محاسبه میشوند و دوره بازگشت دوباره تخمین زده میشود.
در بعضی کتب، دوره بازگشت سرمایه متحرک را هممعنی با دوره بازگشت سرمایه تنزیلشده در نظر میگیرند، اما این دو یکسان نیستند و دوره بازگشت سرمایه متحرک بیشتر بر بازنگری و تطبیق با شرایط واقعی پروژه تمرکز دارد.
مزیت آن این است که برای پروژههای بلندمدت یا پرریسک، مدیران میتوانند در طول مسیر تصمیمگیری بهتری داشته باشند. عیبش هم نیاز به دادههای دقیق و پیچیدگی بیشتر در محاسبات است.

✳️ فرمول محاسبه دوره بازگشت سرمایه عادی با مثال عددی:
فرمول محاسبه دوره بازگشت سرمایه عادی:
- دوره بازگشت = A + ( B ÷ C )
- A: آخرین دوره با جریان نقدی انباشته کمتر از سرمایه اولیه
- B: سرمایه اولیه - جریان نقدی انباشته پایان دوره A
- C: جریان نقدی خالص دوره پس از A
مثال عددی محاسبه دوره بازگشت سرمایه عادی:
فرض میکنیم سرمایه اولیه ما 100 میلیارد تومان است و درامدهای جاری در سالهای اول تا چهارم به قرار زیر است:
سرمایه اولیه: 100 میلیارد تومان
جریان نقدی سالانه:
- سال 1: 30 میلیارد تومان
- سال 2: 35 میلیارد تومان
- سال 3: 40 میلیارد تومان
- سال 4: 25 میلیارد تومان
جریان نقدی انباشته تا پایان هر سال:
- پایان سال 1: 30 میلیارد تومان
- پایان سال 2: 65 میلیارد تومان
- پایان سال 3: 105 میلیارد تومان
- پایان سال 4: 130 میلیارد تومان
محاسبه دوره بازگشت سرمایه عادی:
- فرمول : دوره بازگشت = A + ( B ÷ C )
- A = آخرین دوره با جریان نقدی کمتر از سرمایه اولیه = 2
- B = سرمایه اولیه - جریان نقدی انباشته پایان سال 2 = 100 - 65 = 35
- C = جریان نقدی سال بعد (سال 3) = 40
دوره بازگشت سرمایه عادی = A + ( B ÷ C ) = 2 + ( 35 ÷ 40 ) = 2.875 سال
یعنی سرمایه پس از 2 سال و 10.5 ماه بازمیگردد.

✳️ فرمول محاسبه دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده با مثال عددی:
فرمول محاسبه دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده (Discounted Payback Period):
- DCF = CF ÷ (1 + r) n
- دوره بازگشت تنزیل شده = X + ( Y ÷ Z )
- X: آخرین دوره با DCF انباشته کمتر از سرمایه اولیه
- Y: سرمایه اولیه - DCF انباشته پایان دوره X
- Z: جریان نقدی تنزیل شده (DCF) دوره پس از X
مثال عددی محاسبه دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده:
مفروضات مثال قبل را در نظر بگیرید. حال فرض میکنیم نرخ تنزیل 10% است و بنابراین طبق فرمول DCF = CF ÷ (1 + r)n مقادیر زیر بدست میآید.
محاسبه DCF هر سال:
- سال اول: 1.1 ÷ 30 ≈ 27.27
- سال دوم: 1.12 ÷ 35 ≈ 28.93
- سال سوم: 1.13 ÷ 40 ≈ 30.05
- سال چهارم: 1.14 ÷ 25 ≈ 17.07
DCF انباشته:
- پایان سال اول: 27.27
- پایان سال دوم: 56.20
- پایان سال سوم: 86.25
- پایان سال چهارم: 103.32
حال میتوانییم X و Y و Z را محاسبه کنیم.
- X: آخرین دوره با DCF کمتر از سرمایه اولیه = 3
- Y: سرمایه اولیه DCF - انباشته پایان سال 3 = 100 - 86.25 ≈ 13.75
- DCF :Z سال بعد (سال 4) ≈ 17.07
حال با توجه به فرمول «دوره بازگشت تنزیل شده = X + ( Y ÷ Z )» میتوان به مقادیر زیر رسید.
دوره بازگشت سرمایه تنزیل شده = (17.07 ÷ 13.75) + 3 ≈ 3.81 سال
یعنی سرمایه با لحاظ نرخ تنزیل پس از 3 سال و تقریباً 10 ماه بازمیگردد.

✳️ فرمول محاسبه دوره بازگشت سرمایه متحرک با مثال عددی:
فرمول محاسبه دوره بازگشت سرمایه متحرک (Dynamic Payback Period):
دوره بازگشت متحرک = A + ( B ÷ C )
- A: تعداد دورههای گذشته از شروع پروژه
- B: سرمایه اولیه - مجموع جریانهای نقدی واقعی تا امروز
- C: پیشبینی جریان نقدی دورههای آینده
مثال عددی محاسبه دوره بازگشت سرمایه متحرک:
حال کمی مفروضات جدید به مفروضات قبلی اضافه میکنیم، فرض کنید دو سال از پروژه گذشته و جریانهای نقدی 30 و 35 میلیارد تومان حاصل شده است بنابراین مقادیر زیر را داریم.
- جریان نقدی واقعی تا امروز (دو سال): 30 + 35 = 65
- پیشبینی جریان نقدی دوره بعد (سال 3): 40
- A = تعداد دورههای گذشته = 2
- B = سرمایه اولیه - مجموع جریان نقدی واقعی = 100 - 65 = 35
- C = جریان نقدی دوره بعد = 40
حال با توجه به فرمول «دوره بازگشت متحرک = A + ( B ÷ C )» داریم:
دوره بازگشت سرمایه عادی = A + ( B ÷ C ) = 2 + ( 35 ÷ 40 ) = 2.875 سال
یعنی سرمایه پس از 2 سال و 10.5 ماه بازمیگردد.

✳️ رابطه دوره بازگشت سرمایه و NPV:
دوره بازگشت سرمایه (Payback Period) و ارزش فعلی خالص (NPV) دو شاخص مالی مهم در ارزیابی پروژهها هستند که هر کدام دیدگاه متفاوتی نسبت به سودآوری سرمایهگذاری ارائه میدهند، اما در عین حال ارتباط نزدیکی با هم دارند.
همانطور که قبلا گفتیم دوره بازگشت سرمایه نشان میدهد که سرمایه اولیه چه مدت زمانی طول میکشد تا از طریق جریانهای نقدی حاصل از پروژه بازگردد. این شاخص ساده، ملموس و برای تصمیمگیریهای سریع مناسب است، زیرا به سرمایهگذاران یک تصویر فوری از ریسک نقدینگی و بازگشت سرمایه میدهد.
با این حال، دوره بازگشت سرمایه به جریانهای نقدی پس از بازگشت سرمایه توجه نمیکند و هیچ تأثیری از ارزش زمانی پول ندارد مگر اینکه از نسخه تنزیل شده آن (Discounted Payback Period) استفاده شود.
در مقابل، NPV یا ارزش فعلی خالص، تمامی جریانهای نقدی آتی پروژه را با اعمال نرخ تنزیل به امروز میآورد و نشان میدهد که پروژه چه مقدار ارزش خالص برای سرمایهگذار ایجاد میکند.
اگر NPV مثبت باشد، پروژه از نظر مالی سودآور است، حتی اگر دوره بازگشت سرمایه طولانی باشد. به همین دلیل، رابطه بین این دو شاخص اینگونه است که معمولاً هر چه دوره بازگشت سرمایه کوتاهتر باشد، احتمال مثبت بودن NPV بیشتر است، زیرا سرمایه سریعتر بازمیگردد و جریانهای نقدی با ارزش زمانی پول کمتر از دست میرود.
با این حال، یک پروژه با دوره بازگشت طولانی هم میتواند NPV بالایی داشته باشد اگر جریانهای نقدی بزرگ در سالهای بعد از بازگشت سرمایه ایجاد شود.
بنابراین، دوره بازگشت سرمایه بیشتر معیاری برای ریسک نقدینگی و سرعت بازگشت سرمایه است، در حالی که NPV معیاری جامع برای سودآوری کل پروژه و ایجاد ارزش افزوده است.
در عمل، تحلیلگران مالی معمولاً از هر دو شاخص به صورت مکمل استفاده میکنند تا هم ریسک کوتاهمدت و هم ارزش بلندمدت سرمایهگذاری را ارزیابی کنند.
جهت شناخت تخصصی NPV و فرمول محاسبه آن به صفحه تخصصی «🔗 فرمول محاسبه NPV در طرح توجیهی» مراجه نمایید.

✳️ رابطه دوره بازگشت سرمایه و IRR:
زمانی که میخواهیم یک پروژه را از نظر مالی بررسی کنیم، دو شاخص کلیدی که معمولاً ذهن سرمایهگذار را درگیر میکنند، دوره بازگشت سرمایه و نرخ بازده داخلی (IRR) هستند.
این دو شاخص هر کدام به شیوه خود تصویری متفاوت از پروژه ارائه میدهند و فهم درست آنها میتواند تصمیمگیری را بسیار مطمئنتر کند.
دوره بازگشت سرمایه تمرکز خود را روی زمانی که طول میکشد تا سرمایه اولیه بازگردد میگذارد. این شاخص برای کسانی که نگران نقدینگی و سرعت بازگشت پول هستند، کاربردی و قابل لمس است. هرچه این دوره کوتاهتر باشد، سرمایه سریعتر آزاد میشود و ریسک مالی کاهش مییابد.
در مقابل، IRR بیشتر به سودآوری کلی پروژه توجه دارد. نرخ بازده داخلی، همان نرخ تنزیلی است که ارزش فعلی تمام جریانهای نقدی پروژه را با سرمایه اولیه برابر میکند.
وقتی IRR بالاتر از هزینه سرمایه باشد، به این معنی است که پروژه نه تنها سرمایه را بازمیگرداند، بلکه سود قابل قبولی نیز برای سرمایهگذار ایجاد میکند.
به عبارت ساده، IRR به ما میگوید که در طول عمر پروژه، سرمایهگذاری چقدر بازده خواهد داشت و تصمیمگیری بر اساس آن، دید بلندمدت و دقیقتری نسبت به سوددهی پروژه ارائه میکند.
رابطه میان این دو شاخص جالب است، اما همیشه ساده نیست. معمولاً پروژههایی که دوره بازگشت کوتاهتری دارند، IRR بالاتری نیز نشان میدهند، زیرا جریانهای نقدی اولیه بیشتر و سریعتر به سرمایهگذار بازمیگردند.
با این حال، امکان دارد پروژهای دوره بازگشت طولانی داشته باشد اما IRR بالایی ایجاد کند، اگر جریانهای نقدی بزرگ در سالهای بعدی تولید شود.
بنابراین، دوره بازگشت سرمایه به عنوان معیاری برای ریسک و نقدینگی کوتاهمدت عمل میکند، در حالی که IRR دیدگاهی کامل از سودآوری کل پروژه ارائه میدهد.
به همین دلیل، تحلیلگران مالی اغلب از هر دو شاخص به صورت مکمل استفاده میکنند. دوره بازگشت سرمایه به آنها کمک میکند بفهمند پولشان چه زمانی دوباره در دسترس خواهد بود، و IRR نشان میدهد که کل پروژه در طول زمان چقدر ارزش و سود ایجاد میکند.
ترکیب این دو ابزار، تصمیمگیری مالی را هم امنتر و محتاطانهتر و هم بهینهتر و هدفمندتر میکند، به ویژه وقتی با پروژههای بلندمدت و سرمایهبر مواجه هستیم.
جهت شناخت تخصصی IRR و فرمول محاسبه آن به صفحه تخصصی «🔗 فرمول محاسبه IRR در طرح توجیهی» مراجه نمایید.

✳️ رابطه دوره بازگشت سرمایه و نقطه سربه سر:
نقطه سربهسر و دوره بازگشت سرمایه دو مفهوم مالی هستند که هر دو به تحلیل ریسک و زمانبندی بازگشت سرمایه کمک میکنند، اما از زاویهای متفاوت.
نقطه سربهسر (Break-Even Point) مشخص میکند که پروژه یا کسبوکار در چه سطحی از تولید یا فروش، درآمدها برابر با هزینهها میشود و دیگر زیانده نیست.
به عبارت ساده، این نقطه به سرمایهگذار میگوید که حداقل چه میزان فروش یا تولید لازم است تا هزینهها پوشش داده شوند و فعالیت به سوددهی برسد.
از سوی دیگر، دوره بازگشت سرمایه نشان میدهد که سرمایه اولیه چه مدت زمانی طول میکشد تا از طریق جریانهای نقدی پروژه بازگردد.
این شاخص بیشتر روی زمانبندی نقدینگی و ریسک سرمایهگذاری تمرکز دارد.
رابطه این دو شاخص این است که هرچه نقطه سربهسر سریعتر و در سطح تولید یا فروش پایینتر محقق شود، دوره بازگشت سرمایه کوتاهتر خواهد بود.
دلیل این رابطه روشن است: وقتی پروژه سریعتر به نقطهای میرسد که هزینهها پوشش داده میشوند و سود خالص ایجاد میشود، جریانهای نقدی مثبت زودتر شروع میشوند و سرمایه اولیه نیز سریعتر بازمیگردد.
با این حال، تفاوت کلیدی این است که نقطه سربهسر بیشتر به سطح فعالیت اقتصادی و حجم فروش مورد نیاز توجه دارد، در حالی که دوره بازگشت سرمایه زمان لازم برای بازیابی پول را نشان میدهد.
بنابراین، تحلیلگران معمولاً از هر دو شاخص در کنار هم استفاده میکنند: نقطه سربهسر برای تعیین حداقل عملکرد لازم و ارزیابی ریسک عملیاتی، و دوره بازگشت سرمایه برای برنامهریزی نقدینگی و ارزیابی ریسک مالی.
در عمل، ترکیب این دو ابزار به سرمایهگذار تصویری جامع میدهد؛ هم میداند چه سطح فعالیتی پروژه سودده است و هم چه زمانی سرمایهاش بازمیگردد، که تصمیمگیری درباره سرمایهگذاری را بسیار دقیقتر و مطمئنتر میکند.
جهت آشنایی با مفهوم نقطه سربه سر و فرمول محاسبه آن به صفحه تخصصی «🔗 فرمول محاسبه نقطه سربه سر در طرح توجیهی» مراجه نمایید.
از آنجا که کلیه مفاهیم گفته شده در بالا مانند «دوره بازگشت سرمایه» و «نقطه سربه سر» و «IRR» و«NPV» جزو محاسبات طرح توجیهی و ارزیابی اقتصادی پروژه ها هستند بنابراین پیشنهاد میکنیم برای درک جامع کاربردهای عملی آن حتما با طرح توجیهی و روش نگارش آن آشنا شده و در صورت تمایل حتی جزوات و فرمت های آموزشی نگارش طرح توجیهی را نیز دانلود نمایید که برای این مظور میتوانید وارد لینک زیر شوید.
«🔗 طرح توجیهی چیست + دانلود فایل آموزش طرح توجیهی 204 صفحه ای»


