
NPV یا ارزش فعلی خالص یکی از مهمترین شاخصه های مالی طرحهای توجیهی است. NPV با تبدیل تمام جریانهای نقدی آینده به ارزش امروز، میتواند نشان دهد که پروژه سودده است یا زیان ده!
تفسیر درست NPV میتواند به سرمایهگذاران و بانکها کمک کند تا با دید بازتری تصمیم بگیرند. اگر NPV مثبت باشد نشاندهنده سودده بودن پروژه و اگر منفی باشد یعنی پروژه زیان ده است.
✅ عناوین این مقاله (0 تا 100 NPV در طرح توجیهی):
✔️ ارزش فعلی پول (NPV) در طرح توجیهی به چه معناست؟
✔️ فرمول محاسبه NPV (ارزش فعلی پول)
✔️ مثال عددی اول محاسبه NPV در طرح توجیهی
✔️ کاربرد NPV در طرح توجیهی چیست؟
✔️ مزایا و معایب استفاده از NPV در طرح توجیهی
✔️ نحوه تفسیرNPV در طرح توجیهی
✔️ مقایسه NPV با نقطه سر به سر در تحلیل طرح توجیهی
✔️ مقایسه NPV با سایر شاخص های مالی طرح توجیهی
✔️ آشنایی با NPV در طرح توجیهی و فرمول و نحوه تفسیر آن + 2 مثال کاربردی!

✅ ارزش فعلی پول (NPV) در طرح توجیهی به چه معناست؟
ارزش فعلی خالص یا همان NPV را میتوان مثل یک معیار هوشمند برای فهمیدن سود واقعی یک پروژه در نظر گرفت و یکی از شاخص های مالی حیاتی در براوردهای طرح توجیهی و بیزینس پلن محسوب میشود.
وقتی صحبت از سرمایهگذاری میشود، همه ما میدانیم که "پول امروز" ارزش بیشتری از "پول فردا" دارد؛ چون میتوان همین امروز آن را به کار گرفت و سود به دست آورد. بر همین اساس، NPV کمک میکند بفهمیم اگر یک پروژه در سالهای آینده پولساز باشد، این پول در زمان حال چقدر ارزش دارد.
برای این کار، همه جریانهای نقدی آینده (یعنی درآمدهایی که پروژه تولید میکند) با استفاده از یک نرخ مشخص به امروز برگردانده میشوند؛ به این نرخ، نرخ تنزیل میگویند. سپس مجموع این ارزشهای فعلی را با هزینههای اولیه و جاری پروژه مقایسه میکنیم. نتیجه این محاسبه همان NPV است.
اگر NPV مثبت باشد، یعنی پروژه بیش از آنچه خرج کردهایم، برایمان ارزش ایجاد میکند و سودآور خواهد بود. اگر NPV دقیقاً برابر صفر شود، به این معناست که سرمایهگذار فقط اصل پولش را پس میگیرد و چیزی بیشتر گیرش نمیآید.
اما اگر NPV منفی شود، نشان میدهد که پروژه ضررده است و ادامه یا شروع آن صرفه اقتصادی ندارد. به همین دلیل، سرمایهگذاران، بانکها و حتی دولتها در ایران و جهان، قبل از هر تصمیم جدی، به دقت NPV را بررسی میکنند.
اهمیت NPV در این است که برخلاف روشهای سادهتر مثل "دوره بازگشت سرمایه"، فقط به زمان برگشت پول نگاه نمیکند، بلکه به کل عمر پروژه و همه ورودی و خروجیهای مالی آن توجه دارد.
همچنین نشان میدهد که چه زمانی پول وارد یا خارج میشود و ارزش زمانی آن چقدر است. البته انتخاب نرخ تنزیل مناسب خیلی حیاتی است؛ چون اگر نرخ تنزیل خیلی بالا در نظر گرفته شود، جریانهای نقدی آینده کمارزش به نظر میرسند و NPV کوچک یا حتی منفی خواهد شد. برعکس، اگر نرخ خیلی پایین انتخاب شود، پروژه بیش از حد سودآور به نظر میرسد.
به طور خلاصه، NPV مثل یک چراغ راهنماست که سرمایهگذار را مطمئن میکند پولش را در جای درست میگذارد یا نه. به همین دلیل است که در اکثر طرحهای توجیهی و گزارشهای امکانسنجی، همیشه بخشی به محاسبه و تحلیل NPV اختصاص داده میشود.
در این بین انتخاب نرخ تنزیل بسیار مهم است چونکه این نرخ معمولاً بر اساس بازده مورد انتظار سرمایهگذار یا هزینه فرصت سرمایهگذاری تعیین میشود و دقیقاً همین عامل است که میتواند نتیجه محاسبه NPV را تغییر دهد.
نرخ تنزیل معمولا از یکی از گزینه های زیر بدست میآید:
- نرخ بهره بدون ریسک (مثلاً اوراق قرضه دولتی) + حق بیمه ریسک پروژه
- یا میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) شرکت
- در ایران، بانکها و نهادهای مالی معمولاً نرخ تنزیل را همان نرخ بهره بانکی و تورم رسمی قرار میدهند.
فرمول محاسبه NPV (ارزش فعلی پول):
فرمول عمومی محاسبه ارزش فعلی خالص را در تصویر زیر ارائه کردیم:

در سال صفر معمولاً هزینه سرمایهگذاری اولیه ثبت میشود که یک جریان نقدی منفی است.
قواعد تصمیمگیری بر اساس NPV:
قاعده تصمیمگیری بر اساس NPV (ارزش فعلی خالص) یکی از سادهترین و در عین حال قدرتمندترین روشها برای سنجش توجیه اقتصادی یک پروژه است.
در حالت پایه، اگر NPV یک پروژه مثبت باشد، یعنی مجموع جریانهای نقدی آتی، پس از تنزیل با نرخ هزینه سرمایه، بیش از سرمایه اولیه است و پروژه ارزش افزوده ایجاد میکند؛ بنابراین از نظر اقتصادی قابل قبول است و توصیه میشود اجرا شود.
اگر NPV منفی باشد، جریانهای نقدی به اندازه کافی برای جبران هزینه سرمایه کافی نیستند و پروژه زیانده محسوب میشود، در این صورت بهتر است از اجرای آن صرفنظر کرد. وقتی NPV برابر صفر باشد، پروژه دقیقاً هزینه سرمایه را جبران میکند و در این حالت تصمیمگیری ممکن است به عوامل غیرمالی، مانند اهداف استراتژیک یا اجتماعی، وابسته باشد.
در مقایسه پروژهها، اگر پروژهها مستقل باشند، همه پروژههایی که NPV مثبت دارند میتوانند اجرا شوند، زیرا هر کدام بهطور جداگانه ارزش ایجاد میکنند. اما وقتی منابع مالی محدود است یا پروژهها به هم وابسته یا ناسازگار هستند، انتخاب باید بر اساس حداکثر کردن NPV کل باشد؛ یعنی پروژههایی را انتخاب کنیم که بیشترین ارزش خالص را به پرتفوی سرمایهگذاری اضافه میکنند.
در این شرایط شاخصهای مکمل مانند نسبت فایده به هزینه (B/C) یا شاخص سودآوری میتوانند کمک کنند، اما معیار اصلی همچنان NPV است، چون هدف نهایی افزایش ارزش کل سرمایهگذاری است، نه صرفاً بازده درصدی.
همچنین در استفاده از NPV، چند نکته مهم باید مدنظر قرار گیرد. نرخ تنزیل مناسب نقش حیاتی دارد، زیرا کوچکترین تغییر در آن میتواند NPV را مثبت یا منفی کند؛ بنابراین تحلیل حساسیت و بررسی سناریوهای مختلف ضروری است.
جریانهای نقدی باید پس از کسر مالیات و با احتساب سرمایه در گردش، هزینههای جایگزین و ارزش باقیمانده محاسبه شوند تا تصویر واقعی از بازدهی پروژه ارائه شود. علاوه بر این، NPV بهطور فرضی نشان میدهد که سرمایهگذاریهای بعدی با همان نرخ تنزیل مجدداً سرمایهگذاری میشوند؛ برای اصلاح این محدودیت میتوان از MIRR یا شبیهسازیهای مالی استفاده کرد.
در نهایت، تصمیمگیری صرفاً بر اساس NPV کافی نیست و عوامل استراتژیک، قانونی، اجتماعی و زیستمحیطی نیز باید در نظر گرفته شوند تا تصمیمی پایدار و کاربردی گرفته شود.
دو مثال عددی محاسبه NPV در طرح توجیهی:
یک پروژه سرمایه گذاری را در نظر بگیرید که سرمایه اولیه آن 200 میلیارد تومان است. بافرض اینکه این پروژه به مدت 5 سال، هر سال 70 میلیارد تومان جریان نقدی ایجاد کند، میخواهیم حساب کنیم که با نرخ های تنزیل 30% و 20% پروژه سودده است یا زیانده.
محاسبه اول با نرخ تنزیل 30% را در تصویر زیر میببینید:

نتیجه کاملا مشخص است، پروژه زیانده است چون NPV منفی شد.
حالا محاسبه دوم را با نرخ تنزیل 20% انجام میدهیم مطابق شکل زیر:

اینبار پروژه سودده شد چون NPV مثبت است.
همینطور که میبینیم در شرایط یکسان با کاهش نرخ تنزیل از 30% به 20% پروژه از زیاندهی به سوددهی رسید.

✅ کاربرد NPV در طرح توجیهی:
اگر بخواهیم خیلی ساده و بیحاشیه بگوییم، کاربرد NPV در طرح توجیهی این است که مشخص کند سرمایهگذاری شما واقعاً بهصرفه هست یا نه. چونکه NPV دقیقاً تفاوت ارزش فعلی درآمدهای آینده با هزینهها و سرمایهگذاری اولیه را نشان میدهد.
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، این شاخص برای شما مثل یک چراغ راه است:
- اول اینکه کمک میکند بفهمید پروژهتان بعد از همه هزینهها واقعاً سودآور خواهد بود یا خیر.
- دوم اینکه وقتی سراغ بانک یا سرمایهگذار میروید، NPV مثبت به آنها اطمینان میدهد که بازپرداخت وام منطقی است.
- بعد هم برای مقایسه چند پروژه مختلف، خیلی به درد میخورد؛ مثلاً اگر دو ایده دارید، NPV به شما میگوید کدام یکی ارزش بیشتری دارد.
- مضاف بر این، میتوانید با استفاده از آن حساسیت پروژه را نسبت به تغییراتی مثل بالا رفتن قیمت مواد اولیه یا کاهش فروش بررسی کنید.
باید به این نکته هم توجه کنید که اگر NPV مثبت باشد یعنی طرح شما ارزش سرمایهگذاری دارد؛ ولی اگر منفی شود، وقتش رسیده دوباره پیشبینیها و برنامهها را بازنگری کنید.
کاربردهای عملی NPV در طرح های توجیهی که برای صنایع مختلف نوشته میشود:
باید به این نکته توجه کنید که ارزش فعلی خالص تقریباً در همه پروژهها حضور پررنگی دارد. چونکه NPV نهتنها نشان میدهد یک سرمایهگذاری سودآور است یا نه، بلکه مسیر تصمیمگیری را هم روشنتر میکند. همانطور که قبلاً گفتیم، NPV مثل یک فیلتر عمل میکند و پروژههای سودده را از طرحهای پرریسک جدا میسازد. حالا بیایید چند مثال عملی بزنیم:
- صنایع تولیدی (مثل کارخانجات نساجی یا غذایی): در اینجا NPV کمک میکند بفهمید هزینههای اولیه خرید ماشینآلات و مواد خام در مقابل درآمدهای فروش، در چند سال آینده توجیه دارد یا خیر.
- صنایع انرژی (مثل نیروگاه یا پالایشگاه): چون سرمایهگذاری اولیه بالاست، NPV تعیین میکند آیا بازگشت سرمایه در بازهای معقول رخ میدهد یا نه.
- صنایع خدماتی (مثل هتل یا مراکز گردشگری): در این نوع طرحها NPV بر اساس نرخ اشغال، میزان خدمات جانبی و درآمد فصلی محاسبه میشود تا مشخص شود پروژه سودده خواهد بود یا خیر.
- استارتاپها و حوزه فناوری: چون ریسک بالاست، سرمایهگذاران اغلب به NPV نگاه میکنند تا ببینند جریانهای نقدی آینده ارزش امروز دارند یا نه.
- مضاف بر این، NPV یک ابزار مقایسهای هم هست. مثلا اگر شما دو پروژه همزمان روی میز داشته باشید، NPV به شما میگوید کدامیک از نظر اقتصادی عقلانیتر است.
باید به این نکته هم توجه کنید که عدد NPV به تنهایی کافی نیست؛ بلکه باید در کنار شاخصهای دیگری مثل IRR و دوره بازگشت سرمایه بررسی شود.

✅ مزایا و معایب استفاده از NPV در طرح توجیهی:
مزایای NPV:
یکی از مزیتهای مهم این شاخص آن است که ارزش زمانی پول را در محاسبات لحاظ میکند، همچنین امکان مقایسه پروژههایی با طول عمر متفاوت را فراهم میکند. مضاف بر این موارد، سودآوری واقعی هر طرح را بهصورت عددی و مالی نشان میدهد و از نظر تفسیر هم بسیار ساده است؛ یعنی اگر NPV مثبت باشد میگوییم پروژه سودده است و اگر منفی باشد میگوییم زیان ده است.
معایب NPV:
کاربرد NPV معایبی هم دارد. یکی از معایب اصلی آن، وابستگی به نرخ تنزیل انتخاب شده است؛ چون اگر این نرخ درست تعیین نشود، کل نتیجه محاسبه زیر سوال میرود. همینطور، در پروژههای بزرگ که جریانهای نقدی متغیر و پیچیده دارند، انجام محاسبات NPV سخت تر میشود.
و در آخر اینکه محاسبه NPV نیازمند پیشبینی دقیق جریانهای نقدی آینده است که این موضوع گاهی بسیار سخت است.

✅ نحوه تفسیرNPV در طرح توجیهی:
- وقتی مقدار NPV خیلی بالا (برای نمونه بیش از 20 درصد سرمایه اولیه) باشد، نشانه روشنی از سودآوری قابل توجه طرح است و معمولاً هم بانکها و هم سرمایهگذاران خیلی سریع به آن جذب میشوند.
- اگر NPV مثبت باشد اما مقدارش کم باشد، پروژه همچنان سود دارد ولی باید ریسکهای احتمالی آن با دقت بیشتری ارزیابی شود.
- حالا اگر NPV نزدیک به صفر باشد، یعنی طرح در مرز سود و زیان قرار دارد و تصمیمگیری درباره اجرا معمولاً به عواملی خارج از محاسبات مالی، مثل مزایای استراتژیک یا آثار اجتماعی و غیرمالی، وابسته خواهد بود.
- اما در شرایطی که NPV منفی باشد، از نظر اقتصادی اجرای پروژه توجیه ندارد؛ مگر اینکه اهداف دیگری مثل اشتغالزایی یا سیاستهای حمایتی دولت بتوانند آن را قابل قبول جلوه دهند.

✅ مقایسه NPV با نقطه سر به سر :
مقایسه NPV با نقطه سربهسر یکی از بحثهای کلیدی در تحلیل طرحهای توجیهی و سرمایهگذاری است، زیرا هر دو ابزار برای ارزیابی سودآوری و ریسک به کار میروند اما از زاویههای متفاوتی به موضوع نگاه میکنند.
NPV یا ارزش فعلی خالص معیاری مالی است که اختلاف بین ارزش فعلی جریانهای نقدی ورودی و ارزش فعلی جریانهای نقدی خروجی پروژه را نشان میدهد.
اگر NPV مثبت باشد، پروژه ارزش افزوده ایجاد میکند و اگر منفی باشد، به معنی زیانده بودن طرح است.
این شاخص علاوه بر در نظر گرفتن همه جریانهای نقدی در طول عمر پروژه، تأثیر ارزش زمانی پول را نیز لحاظ میکند، بنابراین ابزاری جامع برای تصمیمگیری در سرمایهگذاری به شمار میآید.
در مقابل، نقطه سربهسر معیاری عملیاتی است که نشان میدهد در چه سطحی از تولید یا فروش، درآمدها دقیقاً برابر با هزینهها میشوند و سود یا زیانی وجود ندارد.
این نقطه با استفاده از فرمول «هزینههای ثابت تقسیم بر مابهالتفاوت قیمت فروش واحد و هزینه متغیر واحد» محاسبه میشود.
در واقع، نقطه سربهسر بیشتر بر تحلیل حجم تولید و فروش تمرکز دارد و جنبه حسابداری و عملیاتی پروژه را نشان میدهد، نه جنبه مالی و ارزش زمانی پول.
مقایسه این دو شاخص نشان میدهد که NPV برای سرمایهگذاران و بانکها اهمیت بیشتری دارد، زیرا سودآوری واقعی و خالص پروژه را در طول زمان محاسبه میکند.
اما نقطه سربهسر برای مدیران داخلی کسبوکار و برنامهریزی عملیاتی اهمیت دارد، زیرا به آنها کمک میکند حداقل سطح فروش یا تولید لازم برای جلوگیری از زیان را بشناسند.
در مجموع، NPV ابزار تصمیمگیری در سطح کلان سرمایهگذاری است، در حالی که نقطه سربهسر ابزار مدیریت و کنترل عملیات در سطح خرد محسوب میشود. استفاده همزمان از این دو شاخص میتواند تصویری کاملتر از ریسک و سودآوری پروژه ارائه دهد.
جهت آشنایی جامع تر با نقطه سر به سر و فرمول آن میتوانید مطلب تخصصی «🔗 نقطه سر به سر چیست و چه نقشی در طرح توجیهی دارد؟» را مطالعه نمایید.

✅ مقایسه NPV با سایر شاخص های مالی طرح توجیهی:
وقتی صحبت از بررسی طرحهای توجیهی و تصمیمگیری برای سرمایهگذاری میشود، مقایسه NPV با سایر شاخصهای مالی جایگاه مهمی پیدا میکند.
دلیلش این است که هر شاخص مالی، ابزار خاصی برای تحلیل دارد و طبیعتاً مزایا و محدودیتهای خودش را هم به همراه میآورد.
به همین خاطر برای داشتن یک نگاه جامع، لازم است NPV را در کنار دیگر معیارهای مالی قرار داد و بر اساس ترکیب نتایج، تصمیم دقیقتری گرفت. در ادامه به صورت جزئیتر این مقایسه بین NPV و شاخصهای اصلی مالی توضیح داده میشود.
مقایسه NPV با IRR (نرخ بازده داخلی):
- NPV و IRR دو شاخص اصلی در ارزیابی طرحهای سرمایهگذاری هستند. NPV سود خالص طرح را بر حسب ارزش فعلی پول نشان میدهد، در حالی که IRR نرخ بازدهای است که NPV را برابر با صفر میکند.
- برتری NPV: NPV با در نظر گرفتن هزینه سرمایه و نرخ تنزیل، نتیجهای مطلق را نشان میدهد که چه مقدار ارزش افزوده واقعی ایجاد میشود.
- محدودیت IRR: IRR ممکن است در پروژههایی با جریانهای نقدی غیرمعمول چندین جواب داشته باشد یا گمراهکننده شود.
- جمعبندی: معمولاً وقتی بین NPV و IRR تضاد پیش میآید، تصمیمگیران ترجیح میدهند روی NPV حساب کنند، چرا که این معیار بهتر نشان میدهد طرح تا چه حد میتواند ارزش واقعی ایجاد کند و به افزایش ثروت سهامداران کمک میکند.
جهت آشنایی با IRR و کاربردها و فرمول و مثال عددی آن، مطلب«🔗 آشنایی با IRR و روش محاسبه آن در طرح توجیهی» را از دست ندهید.

مقایسه NPV با PI (شاخص سودآوری):
شاخص سودآوری یا PI نشاندهنده نسبت ارزش فعلی جریانهای نقدی ورودی به ارزش فعلی جریانهای نقدی خروجی است.
از نقاط قوت NPV این است که ارزش مطلقی را که یک طرح ایجاد میکند، نشان میدهد، در حالی که PI صرفاً یک نسبت است.
اما PI در شرایطی که بخواهیم پروژههای مختلف با سرمایه اولیه متفاوت را مقایسه کنیم یا منابع مالی محدود باشد، ابزار کاربردیتری است.
در مجموع، اگر هدف رتبهبندی پروژهها در شرایط محدودیت سرمایه باشد، PI انتخاب بهتری است، اما برای ارزیابی ارزش واقعی یک پروژه، NPV همچنان معیار برتر به حساب میآید
مقایسه NPV با Payback Period (دوره بازگشت سرمایه):
دوره بازگشت سرمایه زمانی را نشان میدهد که در آن زمان، سرمایهگذاری اولیه از طریق درامدها جبران میشود.
مزیت NPV این است که همه جریانهای نقدی پروژه و ارزش زمانی پول را در نظر میگیرد، در حالی که روش Payback بعد از بازگشت سرمایه، جریانهای نقدی اضافی را لحاظ نمیکند و به ارزش زمانی پول توجهی ندارد.
به طور کلی، NPV برای تصمیمگیری مالی دقیقتر است، اما دوره بازگشت سرمایه بیشتر برای ارزیابی ریسک نقدینگی و سرعت بازگشت سرمایه در کوتاهمدت مفید است.
البته نوع تنزیل شده دوره بازگشت سرمایه این نقطه ضعف را ندارد، پیشنهاد میکنیم برای آشنایی با سه نوع دوره بازگشت سرمایه یعنی نوع عادی ، تنزیل شده و متحرک، صفحه «🔗 آشنایی با دوره بازگشت سرمایه و و فرمول محاسبه آن با مثال عددی» را مطالعه نمایید.

مقایسه NPV با ARR (نرخ بازده حسابداری):
ARR یا نرخ بازده حسابداری (Average Rate of Return) معیاری است که بر اساس سود حسابداری محاسبه میشود و تمرکز آن روی جریانهای نقدی واقعی پروژه نیست. به عبارت دیگر، ARR به سود ثبتشده در صورتهای مالی نگاه میکند و تغییرات واقعی نقدینگی که پروژه ایجاد میکند را در نظر نمیگیرد.
در مقابل، NPV به جریانهای نقدی واقعی و ارزش زمانی پول توجه دارد. این یعنی NPV نشان میدهد که سرمایهگذاری چقدر ارزش واقعی به داراییها و سهامداران اضافه میکند و اثرات زمان بر ارزش پول را نیز لحاظ میکند.
مشکل ARR این است که به اصول حسابداری وابسته است؛ برای مثال، تغییر روشهای استهلاک یا شناسایی درآمد میتواند نتیجه ARR را تغییر دهد، حتی اگر شرایط واقعی پروژه تغییر نکرده باشد. بنابراین، ARR همیشه بازتاب دقیقی از ارزش اقتصادی واقعی پروژه ارائه نمیدهد و ممکن است در تصمیمگیریهای بزرگ گمراهکننده باشد.
جمعبندی اینکه، اگر بخواهیم تصمیم مالی دقیق و مبتنی بر ارزش واقعی پروژه بگیریم، NPV معیار مطمئنتر و واقعبینانهتری است. ARR میتواند به عنوان یک شاخص ساده برای ارزیابی اولیه یا مقایسه سریع پروژهها مفید باشد، اما برای ارزیابی جدی و سرمایهگذاریهای کلان، اتکا به NPV ضروری است.
مقایسه NPV با EVA (ارزش افزوده اقتصادی):
EVA (Economic Value Added) یا ارزش اقتصادی افزوده، معیاری است که نشان میدهد یک شرکت پس از کسر هزینه سرمایه، چه میزان سود عملیاتی واقعی ایجاد کرده است. به عبارت دیگر، EVA مشخص میکند که آیا مدیریت شرکت توانسته ارزش واقعی برای سهامداران خلق کند یا خیر. این شاخص بیشتر بر عملکرد سالانه و کارایی عملیاتی مدیریت تمرکز دارد و ابزار خوبی برای ارزیابی کیفیت تصمیمگیریهای مدیریتی است.
در طرف مقابل، NPV (Net Present Value) نگاه بلندمدتتری دارد و کل جریانهای نقدی آتی پروژه را به ارزش امروز تنزیل میکند. بنابراین NPV نشاندهنده ارزش واقعی یک پروژه یا سرمایهگذاری در طول کل عمر آن است و معیار جامعتری برای تصمیمگیری سرمایهگذاران محسوب میشود.
مزیت EVA این است که برای ارزیابی عملکرد سالانه و انگیزش مدیران بسیار مناسب است، زیرا مشخص میکند مدیریت چگونه از منابع مالی استفاده کرده و چه میزان سود واقعی به سهامداران رسانده است. اما محدودیت آن این است که افق کوتاهمدت دارد و دید کاملی نسبت به ارزش کل پروژه یا سرمایهگذاری بلندمدت ارائه نمیدهد.
در نتیجه، EVA و NPV مکمل یکدیگر هستند؛ EVA میتواند دید دقیقی از عملکرد عملیاتی و مدیریت سالانه بدهد، در حالی که NPV معیار اصلی و قابلاعتماد برای تصمیمگیری سرمایهگذاریهای بلندمدت است. استفاده همزمان از هر دو شاخص، تصمیمگیری مالی را هم از نظر عملیاتی و هم از نظر ارزشآفرینی بلندمدت تقویت میکند.
جهت آشنایی با طرح توجیهی و دانلود جزوات آموزشی آن، صفحه «🔗 طرح توجیهی چیست + دانلود فایل آموزشی PDF و DOC» را مطالعه نمایید.


